یباشناسیِ وس اندرسون حتی از کیلومترها دورتر هم پیدا و متمایز است، به عبارت دیگر، اگر کسی چندان هم او را نشناسد با همان چند نمای اول میتواند تفاوت سبک و امضای او را حس کند. سبک کارگردانی او ظریف و آگاهانه است، و منحصربه فرد بودنِ دیدگاهی که او دربارهی رنگ و طراحی صحنه به نمایش میگذارد از هر لحاظ انکارناپذیر به نظر میرسد. فیلمهای او سرشارند از شخصیتهای عجیب و غریبی که یکی پس از دیگری در جریان روایت فیلم سروکلهشان پیدا میشود، و تکتک آنها به طور مشخص و متمایزی تا انتهای فیلم اصیل و بدیع باقی میمانند. به نظر میرسد هر کدام از مواردِ طراحی لباس برای شخصیتها از اساس برای شخصیتپردازی همان کاراکتر دوخته و بریده شده و دقیقا با مختصات شخصیتیِ آن کاراکتر جفتوجور است، از همینرو اجراها یا بازیهای کوتاه خارقالعادهای که در هر یک از فیلمهای او میبینیم بیشتر این احساس را به ذهن متبادر میکنند که داریم یک کتاب قصه میخوانیم نه اینکه واقعا داریم فیلمی تماشا میکنیم. کوتاه اینکه، ما در اینجا بهترین فیلمهای وس اندرسون را به زعم خودمان فهرست کردهایم که امیدواریم از خواندنش لذت ببرید.
۹ـ دارجلینگ محدود The Darjeeling Limited 2007
این فیلم با حضور بازیگرانی چون آدرین برودی، جیسون شوارتزمن، و اوون ویلسون در نقشهای اصلی اثری نویدبخش جلوه کرد. فیلم ماجرای سه برادر از هم بیگانه و دچار کدورت را پی میگیرد؛ آنها پس از درگذشت پدرشان به سفری گرداگرد هندوستان میروند به این امید که بتوانند پیوندهای دوستی و برادریشان را از نو سر و سامان دهند. هرچند فقدان حساسیت نسبت به جزئیات و ریزهکاریها برای فیلمی از وس اندرسون امری نادر و کمیاب به نظر میرسد اما این اتفاق به طور مختصر در برخی دقایق این فیلم رخ میدهد.
به نظر نمیرسد که خصایصی چون تامل و بازاندیشی در خویشتن، و شخصیتهایی برگزیده و ممتاز، صرفاً صفت شخصیتها باشند بلکه نوعی کمبود خودآگاهی را با خود به فیلم تزریق میکنند. صحنهپردازیهای فیلم البته زیبا هستند، و قابلیتهای بازیگری این سه بازیگر بر پرده بسیار درخور توجه و به جا و دیدنی جلوه میکند اما این کافی نیست تا ژرفای حسی و عاطفی لازم را به ما منتقل کند و همین نکته است که این فیلم را از سایر فیلمهای وس اندرسون متمایز میکند.
گرچه این فیلم آستانهی هیجانی و حسی سایر آثار اندرسون را ندارد اما یقیناً کیفیتهای بصری نیرومندی دارد که ما را غرق تماشای فیلم میکنند، البته پیگرفتن مهارتهای بازیگرانی چنین پرتوان آسانتر میبود اگر داستان فیلم کمی کمتر از این افراطکار و بوالهوسانه جلو میرفت.
۸ ـ منور Bottle Rocket 1996
منور به راستی یک فیلم اولِ باورنکردنی و زیبا است. حتی با اینکه منور نخستین فیلم وس اندرسون بود و کمابیش به اندازهی سایر آثاری که او بعدها ساخت سبکپردازانه و خوشساخت نیست. اما این فیلم چند شمه از ترفندها و شگردهای خاص خود اندرسون را در خود گنجانده است، و در راستای امضای زیباشناختی او پیش میرود و با طرحهای پرجزئیاتی که عمدتاً ره به خطا میبرند به بررسی سنخی از بیماری روانی میپردازد. فیلم دربارهی سه دوست است که نوعی زندگی بزهکارانه در پیش میگیرند اما نمیتوانند از عواقب کارهایشان قسر در بروند. فیلم شوخطبع و بذلهباف است و گفتگو نویسی فیلم نیز به قدر کافی موثر و گیراست. این اثر در اصل یک فیلم کوتاه به شمار میرود، و ما خوشحالیم که به یک فیلم بلند تبدیل شد، و نه تنها وس اندرسون بل همچنین اوون و لوک ویلسون را به صنعت سینما معرفی کرد. نتیجتاً، با فیلمی مفرح و هوشمندانه سروکار داریم. منور به عنوان اولین فیلم (هرکسی که آن را ساخته باشد) واقعا فیلم خوشساختی به حساب میآید. اما برای وس اندرسون و با توجه به استانداردها و معیارهای خود او احتمالا این نامنسجمترین اثر کارنامهاش باید به شمار آورده شود.
۷ـ جزیرهی سگها Isle of Dogs 2018
این فیلم وس اندرسون گرچه یکی از عجیب و غریبترین، و از لحاظ وسواسی که در ساختش به کار رفته جزو پرظرافتترین آثار کارنامهی او است، اما با اینهمه بیشتر به حس و حال یک جور تجربهی سینمایی نزدیک است تا به یک فیلم کامل. البته من این نظر را با بیشترین حسن نیت ممکن ابراز میکنم. فیلم در ژاپن و در زمان آینده اتفاق میافتد، و حکایتِ گلهای از سگها را روایت میکند که به پسر جوانی به نام آتاری کمک میکنند تا سگ محبوب خودش را پیدا کند؛ بنا به قصهی فیلم، علت مفقود شدن سگ این است که به خاطر شیوع نوع خاصی از بیماری سرماخوردگی که از طریق سگها به انسان منتقل میشود او را به «جزیرهی آشغالها» رانده و تبعید کردهاند. این فیلم میان دو سطح در نوسان است: ستایش از نشانههای فرهنگیِ ژاپن و گنجاندنِ این مولفههای فرهنگی در بافت اثر. در نتیجه، بر سر این فیلم میان منتقدان مناقشه است، هرچند رویهمرفته این فیلم، بیبروبرگرد، یک اثر کمالیافتهی سینمایی به سبک انیمیشن استاپموشن به شمار میرود.
جزیرهی سگهای وس اندرسون یکی از منحصربهفردترین داستانهایی را تعریف میکند که هم از لحاظ تصویری و از هم لحاظ پیرنگ قصهگویی بینظیر است. فارغ از دودستگی و ابهامهایی پیشگفته نزد طیفهایی از منتقدان، این فیلم همچنان از لحاظ تکنیکی در ژانر انیمیشن یک اثر شگرف به شمار میرود و خاصه سگبازهای سراسر دنیا با فیلم شدیداً با اتمسفر فیلم عشق و حال میکنند.
۶ ـ آقای فاکس شگفتانگیز Fantastic Mr. Fox 2009
نسخهی وس اندرسون از آقای فاکس شگفتانگیز این حس و حال را دارد که انگار بیشتر برای بزرگسالان ساخته شده تا برای کودکان، و از این حیث با شیوهای که رولد دال به نگارش کتابهایش میپرداخت شباهت دارد. و حتی با اینکه این قصه با حکایتهای کودکان واقعی فرق میکند، اما وس اندرسون تمهیداتی به خرج داده تا چیزکی از لحن و فضای کار دال را به فیلمی وارد کند که به شدت امضای خودِ وس اندرسون و جهانش را دارد. آقای فاکس و همسرش در ییلاقی خوش و خرم زندگی راحتشان را میگذرانند. اما وقتی آقای فاکس به مزرعهی همسایههای آدمیزادش شبیخون میزند و تسلیم خلق و خوهای حیوانی و ددمنشانهاش میشود، آنگاه خود، همسر و خانوادهاش را در معرض تهدید جدی قرار میدهد. این انیمیشن اثری مفرح و بانمک است که گاهی کار شوخطبعی و مزاحاش به زیادهروی و انحراف میکشد و شورش را درمیآورد اما همین از قضا موجب میشود که فیلم برای هر سن و سالی جذاب و گیرا از کار دربیاید و جزو بهترین انیمیشنهای ساختهشده در تمامی ادوار تاریخ سینما نیز محسوب گردد. وس اندرسون با انتخاب داستان کلاسیک و شناختهشده و بارها خواندهشدهی رولد دال برای اولین اقتباس سینماییِ انیمیشناش، واقعا دست به ریسک بزرگی زد. هرچند فیلم یک اقتباس سرراست و نعل به نعل به شمار نمیآید اما واقعاً خیال پردازانه و شگفتانگیز است.
۵ ـ زندگی در آب با استیو زیسو The Life Aquatic with Steve Zissou 2004
این فیلم وس اندرسون الزاماً در سبد انتخاب همهی منتقدان پیدا نمیشود اما غافلگیرکننده نیست که همین فیلم عملاً باعث راه افتادن جوی شد که علاقمندان خاص این دنیای عجیب را شامل میشود. حضور بیل موری و کیت بلانشت در این فیلم ارزش دیگری بدان افزوده و کیفیات بصری فیلم همراه با طراحی تولیدش آنقدر مسحورکننده و گیرا هستند که دومی ندارند. صدای بیروح و کمیکِ شخصیت بیل موری با وجه اصلی این شخصیت در مقام یک مکتشفِ دریانورد و کمالیافته تلفیق میشود و ترکیبی خلق میشود که به طرزی هیستریایی وجودگرایانه است. نتیجتاً، تماشای فیلم زندگی در آب با استیو زیسو برای آنهایی که دوست دارند بر عرشهی یک کشتی عجیب به سفری دریایی و بوالهوسانه و سرشار از غرابت بروند قطعاً مفرح و دلپذیر و بامزه خواهد بود. اما واقعاً سخت است بگوییم که بدون این تیم بازیگری پرستاره و این طراحی صحنهی بیکموکاست، اصلا میشد چنین اثر نیرومندی آفرید.
۴ ـ راشمور Rushmore 1998
این اثر احتمالا عجیبوغریبترین فیلمی است که تابهحال دربارهی بلوغ ساخته شده است، و البته کسی دیگری نمیتوانست راشمور را چنین که هست بسازد. وس اندرسون در این فیلم جیسون شوارتزمن (که یکی از بهترین بازیهای عمرش را در این فیلم ارائه میدهد) را در نقش مکس فیشر که یک دانشجوی سال دومی است به پرده سینما میآورد. فیشر عاشق خانم معلم دلربایش میشود، اما نهایتاً، فرجامِ این داستان به یک مثلث عشقی کشیده میشود که در یک ضلعش شخصیتی ایستاده است که بیل موری نقشش را بازی میکند. مونتاژ فعالیتهای فوقبرنامه (روابط جنسی) کمالگرایی مطلقنگرِ شخصیت مکس را به تصویر میکشد که هم به لحاظ بصری بسیار فنی است و هم از لحاظ جلو بردن سطح روایی یک تمهید قابل تامل و دیدنی از کار درآمده است. در این فیلم بازی بیل موری بینظیر است و همهی نگاهها را به خود جلب میکند. نتیجتاً، فیلم راشمور موفق میشود تنشهای دوران بلوغ را با زرنگی خاص شخصیت و آستانههای عاطفی آن دوره از زندگی چنان خوب به تجسم درآورد که تماشای آن احتمالا برای بزرگسالان بسیار لذتبخشتر است تا برای نوجوانان.
۳ ـ هتل بزرگ بوداپست The Grand Budapest Hotel 2014
تیم بازیگری فیلم هتل بزرگ بوداپست مجموعهای هفده نفره از ستارگان را دربرمیگیرد. موسیو گوستاو، سرایدار آبرومند و محترم تفرجگاهی کوهستانی به اتهام قتل نامش بر سر زبانها میافتد. او و پادو یا پیشخدمتاش معروف به زیرو به خاطر یک نقاشی رنسانسیِ معروف که به موسیو گوستاو ارث میرسد، ناچارا عازم سفری پرماجرا میشوند در حالیکه مهمانان هتل بزرگ نوعی اغتشاش عجیب به راه میاندازند تا زمینهی این سفر را فراهم آورند. اگر برای مخاطب، صِرفِ پالت رنگی و طراحی لباس فیلم به قدر کافی برای ستایش آن کفایت نمیکند، پس آفرینش یک هتل خیالی به طور کامل شاید بتواند کام مخاطب را شیرین کند تا به ستایش این دستاورد بصری دلپذیر بنشیند. این فیلم از حیث طراحی صحنه بسیار دقیق و پالوده از کار درآمده، فیلمبرداری اثر و شخصیتهای فیلم نیز بسیار ظریف و سنجیدهاند، و تعجبی ندارد که این فیلم مفتخر به اولین نامزدی اندرسون در مراسم اسکار شد. رویهمرفته، سبک شدیداً باریکبین و موشکافانهی اندرسون و دقتی که او صرف ساخت هتل بزرگ بوداپست کرده را شاید حتی بتوان بزرگترین دست آورد فنی تمام عمر اندرسون تا به امروز ارزیابی کرد.
۲ـ قلمرو طلوع ماه Moonrise Kingdom 2012
سال ۲۰۱۲ بود. در این سال، وس اندرسون فیلمی ساخت دربارهی ساکنان مقیم در نیو پنزانس، جزیرهای خیالی در سواحل نیوانگلند، فیلمی که ماجراهایش در سال ۱۹۶۵ رخ میدهند. این فیلم دلپذیر و شگفتآور از کار درآمد. سم و سوزی دوازده ساله دلباختهی همدیگر میشوند و تصمیم میگیرد با هم دست به فرار بزنند. اما طوفانی خطرناک از راه میرسد و اهالی بزرگسال و والدین باید سریعاً این دو را پیدا کنند. پیرنگی ساده با تیم بازیگری عالی و اجرای سینماتوگرافیک زیبا؛ اینهمه موجب میشوند که فیلم قلمرو طلوع ماه شایستهی آن باشد که در فهرست آثار کارنامهی وس اندرسون جایگاهی بسیار مهم و والا کسب کند. بازیگران جوان اصلی فیلم شامل جرید گیلمن و کارا هیوارد آمیزهی رنگارنگی از شوخطبعی، رمانس و خامدلی را به معرض تماشا میگذارند. شخصیتهای فرعی فیلم هم آکنده از اجراهای درخشانی است از ادوارد نورتون، فرانسیس مک دورمند، بیل موری، بروس ویلیس، تیلدا سوئینتون، جیسون شوارتزمن، و باب بالابان در نقش یک راوی شگفتآور و بسیار عجیب. در مجموع، زیباشناسی فیلم حتی برای خودِ وس اندرسون به شدت وس اندرسونی است و عمیقاً امضای او و حالوهوای خاص او را منتقل میکند؛ پالت رنگارنگ و بامزهی این فیلم و قاببندیهای متقارن نما به نمای آن، با بیننده کاری میکنند که انگار در حال تماشای یک بازی است و نه یک فیلم.
۱ ـ خانواده اشرافی تننبام The Royal Tenenbaums 2001
فیلم خانوادهی اشرافی تننبام ما را با یک خانوادهی دوستداشتنی آشنا میکند که اعضای آن هر کدام از موهبتها و تواناییهای قابل توجهی برخوردارند اما البته این قابلیتها مانع از این نمیشود که در مناسباتشان دچار سوء کارکرد شوند. ستارههای فیلم شامل اینهاست: بیل موری، جین هکمن، دنی گلاور، آنجلیکا هیوستون، گوئینت پالترو، بن استیلر، اوون ویلسون و لوک ویلسون. داستان فیلم دربارهی زندگیهای توأمان منفک و درهمتنیدهی سه خواهر و برادر است: موفقیت آنها به عنوان سه کودک صرفا تحتالشعاع شکستهای بزرگتری قرار میگیرد که در زمان بزرگسالی بر سرشان میآید. در نهایت، تاثیر این فیلم را تنها با تماشای مکرر و چند بار دیدن آن میتوانید حس کنید، تازه بعد از آن درمییابیم که تاثیر فیلم خانوادهی اشرافی تننبام بسیار بیشتر از نمایش صرف یک عرقگیر ورزشی برند آدیداس است؛ و تقریباً میتوان گفت که این فیلم از حیث وجوه عاطفی و آستانههای هیجانی و احساسی که درمینوردد، یک نقطهی اوج بینظیر در کارنامهی سینمایی وس اندرسون محسوب میشود.
نویسنده و منبع: آلیسا مایو، نشریهی استودیو بیندر
پیشنهادات سایت:
برای باخبر شدن از آخرین اخبار سایت و سینمای جهان ، به کانال تلگرام فیلم تو مووی بپیوندید.