«لیلی واچوفسکی» کارگردان «ماتریکس» (The Matrix) و فعال حقوق بشر از شهرت خود بهره جسته و مقالهای در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که روز سهشنبه ۳ نوامبر برگزار خواهد شد به نگارش درآورده. او از این طریق مردم را به عزل دولت ترامپ فرامیخواند.
واچوفسکی در این مقاله از سازمان «رد فاشیسم» (Refuse Fascism) که با هدف بیرون راندن ترامپ از کاخ سفید در دسامبر سال ۲۰۱۶ تشکیل شده حمایت میکند.
«ماتریکس ۴» (The Matrix 4) به کارگردانی «لانا واچوفسکی» خواهر لیلی ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱ اکران خواهد شد.
مادربزرگم یکی از آن افرادی بود که عاشق به خنده انداختنشان بودم. زنی بود مقتدر که تأثیری شگرف بر زنان فامیل گذاشت. از جمله خود من. […] ذرات وجودش را میتوان در تک تک لحظات فیلمهای من یا خواهرم احساس کرد ضمن اینکه شخصیت «اوراکل» در سهگانهی «ماتریکس» از او الهام گرفته شده. در آخرین روزهای زندگیاش، یکی از چیزهایی که گفت و اهمیت بسیاری در خانوادهی ما پیدا کرد، این بود که از مرگ نمیهراسید، فقط میخواست ادامهی داستان را بداند، و بفهمد که چه پیش خواهد آمد.
در حالی که به آزمون سخت انتخابات ۲۰۲۰ نزدیک میشویم، این لحظهی خلع مقام بالقوه، نمیدانم چه پیش خواهد آمد اگر ترامپ خواستهی مردم را نپذیرد و نخواهد که قدرت را به شکل صلحآمیز منتقل کند. آنگاه چه خواهد شد؟
این پرسشی است که مرا در تاریکترین ساعات صبح و در بستر بیقرار میکند، و ذهنم به هنگام سقوط آزاد برای دریافت [حقیقت] چنگ میزند. افق غریب لحظهی پسا-انتخابات در ناشناختگیاش برآشوبنده است.
وقتی بچه بودم و با دوستانم دیانددی بازی میکردم، در داستان بازی لحظهای حیاتی وجود داشت که همگی فریاد میزدیم: «حالا چه خواهد شد؟! حالا چه خواهد شد؟!» یک جور شوخی بود که با هر بازیکن جدید تکرار میکردیم وقتی درک نمیکرد نقشآفرینی نیازمند مشارکت در داستان است، اما تنها از لانا (مادربزرگ) میپرسیدیم چه خواهد شد. همیشه شوخی را به منتها درجهی پوچی میرساندیم. «بعد چه میشود؟ گرسنه میشوی. بعد چه میشود؟ از گرسنگی زمین میخوری. بعد چه میشود؟ میمیری. بعد چه میشود؟ به اسکلت تبدیل میشوی. بعد چه میشود؟ مشتی سگ استخوانهایت را میشکند و آنها را دفن میکند. بعد چه میشود؟ غلتانک استخوانهایت را میخورد…» در آن زمان بیاندازه مضحک مینمود.
بازی نهایت نداشت. نوعی بازی بود که قوهی تخیل مرا صیقل میداد تا شرایط فرضی را خلق و درک کنم و در میانشان پیش بروم. به ذهن جوانم کمک کرد درکی از خود و دنیای اخلاقی خود پیدا کنم. مرهمی بود بر بیقراری جنسیتی من با ایجاد فرصتی برای محو شدن و سکونت در عوالم دیگر، بدنهای دیگر، بدنهایی که با آنچه میخواستم تناسب داشتند.
توانایی پاسخ به این پرسش که «چه خواهد شد» به من در دوران فیلمسازی بهشدت یاری رسانده. ساختن فیلم کوششی است طاقتفرسا تا حد غیرممکن به نظر رسیدن، از آغاز و خیالپردازی، تا داستان و فیلمنامه و تولید و پس از تولید؛ یک فیلم فلوچارتی است از تصمیمات به نظر بیپایان. و حالا، چند روز پیش از انتخابات، همین پرسش وامانده نهیب میزند.
در طول چند ماه گذشته، آن حس ابهام، آن حفره در داستان ما، سبب شد اعماق اینترنت را شخم زنم، و در نهایت پاسخ نامطبوع را در سایتهایی چون «تروثاوت» (Truthout)، «گسلیت نیشن» (Gaslit Nation)، «استند آپ آمریکا» (Stand Up America)، و «رد فاشیسم» (Refuse Fascism) بیابم. این افراد از چهار سال قبل زنگ خطر را به صدا درآورده بودند و همهی خشم و ترس و اضطراب مرا در واژههایی خلاصه کرده بودند در مورد تحول ناامیدکنندهای که با آن روبروییم.
چند جسد بیجان دیگر باید انباشته شود؟
«رد فاشیسم» بر این ضرورت تأکید میکند که ما نمیتوانیم تا انتخابات منتظر بمانیم. اینکه باید از حالا به حرکت درآییم، از حالا به خیابانها بیاییم، و از کودتای فاشیستی در حال ظهور همین حالا جلوگیری کنیم. قطعاً رأی خود را به صندوق بیندازید اما ادعا میکنند که این رژیم احتمالاً با فشار تظاهرات خیابانی عظیم و مصالمتآمیز برچیده خواهد شد. اگرچه این فرض وعدهی عمل مستقیم مورد پسند من را میدهد، اما ذهنم را هنوز در حال چنگزدن و خواستن مییابم. بعد چه خواهد شد؟
اگر یک جور پایان فرانک کاپرایی برای این کابوس ترسیم شده باشد چطور، اگر پیروز انتخابات با اختلاف زیاد مشخص نشود، چه باید کرد؟
چه میشود وقتی که ترامپ اختلاف ناچیز آرا را بهانه کند سپس بخواهد کودتایش را از طریق وزارت دادگستری فاسدش قانونی جلوه دهد؟ آنچه روشن است این است که او قبلاً این کار را کرده.
دوست من «الکساندر همن» در این خصوص نوشته، تجارب مشابهی که در بوسنی داشته را ترسیم کرده، و سرنوشت شومی که همهی ما با آن مواجهیم را پیشبینی کرده. سرنوشت شوم تخصص اوست.
[همن مینویسد:] «آن لحظهای که نمیتوانیم به هیچ طریقی به آنچه در حال وقوع است متصل شویم و آنچه که میدانیم دردناک است، زیرا درستی واقعیت – این باور که پیوستگی آن نمیتواند تغییر یابد – به شکل فاجعهباری متزلزل خواهد شد.»
این گفته آه از نهاد من بلند میکند. زیرا «درستی واقعیت» این است که در این وضعیت تیره و تار نمیتوانم ببینم که ختم ماجرا با خشونت نخواهد بود. خشونت مهارت جمهوریخواهان است. بخشی جداییناپذیر از پلتفرم سیاسیشان.
اگرچه تمایل همیشگی دمکراتها به وضعیت سیاسی دو حزبی آنان را شریک جرم جمهوریخواهان میکند، اما خشونت ارزش محوری حزب جمهوریخواهان است. خشونت ۲۲۰ هزار کشته آمریکایی که شمارشان در حال افزایش است. خشونت قرار دادن رأیدهندگان در صفوف خستهکنندهی اخذ رأی در این پاندمی. خشونت تحریم اقتصادی علیه مردم خودشان، و گرسنگی دادن سادیست-گونه به تنگدستان. خشونت گروههای امنیتی شیفتهی اسلحه […] خشونت علیه پناهجویان و سیاستهای بیگانههراسانهی مرزهای ما. خشونت علیه انسانهای سیاه و قهوهای که با رفتار بیرحمانه مواجه میشوند و به عنوان مجرم به آنها نگاه میکنند […] خشونت علیه برادران و خواهران تراجنسیتی و دگرباش من.
چند جسد بیجان دیگر باید انباشته شود؟
حقیقت این است که اگر ترامپ «برنده» این انتخابات شود، به سختی میتوانم تصور کنم که من هم یکی از آن اجساد بیجان نخواهم بود. در مورد من استثنائی وجود نخواهد داشت. تا مراسم تحلیف شمار قربانیان کووید دو برابر میشود. به نیم میلیون قربانی نزدیک میشود. این رقمی مبهوتکننده است. جنایتی علیه بشریت. و نشان میدهد که به هر حال خشونت جمهوریخواهان به سراغ همهی ما خواهد آمد.
اما لزوماً نباید اینگونه باشد. استخوانهای ما به غلتانکها نمیرسد اگر برخیزیم و در این لحظه سهیم باشیم. با آزادسازی تخیل رادیکال خود میتوانیم آن پایان کاپرایی را برای خود بازآفرینی کنیم. جنبشهای مختلف سراسر دنیا، جنبش «جان سیاهان مهم است» به ما راه را نشان داده. شهروندان دلیری که خودشان را به صف اخذ رأی رساندهاند راه را به ما نشان دادهاند. ما باید در کنار هم باشیم و به این رژیم پلید و خشن که جان ما و خود زمین را به خطر انداخته پایان دهیم. ما نویسندگان این داستانیم و ما تعیین میکنیم که چگونه تمام خواهد شد.
بنابراین برای رأی دادن با تمام توان بیرون بروید، و متعصبانه از رأی خود محافظت کنید. شما را در خیابانها ملاقات خواهم کرد.
دنیا در حال نظاره است با ببیند چه پیش خواهد آمد.
پیشنهادات سایت:
برای باخبر شدن از آخرین اخبار سایت و سینمای جهان ، به کانال تلگرام فیلم تو مووی بپیوندید.