فیلم «ایوا» (دانلود فیلم Ava با لینک مستقیم) تازهترین ساختهی «تیت تیلور»، روایت ماموری است به نام ایوا (جسیکا چستین) که گذشتهی تلخش را پشت سر گذاشته و حالا به قاتلی بیرحم بدل شده است. در مسیر کشتاری که کاراکتر ایوا بر پا میکند، یک اشتباه سبب میشود تا دستور مرگ او از همان سازمانی که برایش کار میکند، صادر شود. اخبار سینمای جهان را از فیلم تو مووی دنبال کنید.
«ایوا» همانند دیگر آثار اکشن از نوع پاپ کورنی، تمرکزش را بر روی دو بخش گذشته و حال قهرمان میگذارد. در گذشته، از زنی رونمایی میشود که تجربیات تلخی داشته است، درگیر اعتیاد بوده و روزهای سختی را گذرانده و حال همان تجربیات تلخ مسیر زندگیاش را تغییر داده و از او یک قاتل مهارناپذیر ساخته است.
فیلم با اینکه ستارگان مطرحی دارد، قابهای نسبتا خوبی دارد و در ژانری پرطرفدار ارائه شده است، اثر جذاب و سرگرمکنندهای نیست که مخاطبِ جهانِ ویروس زدهی این روزها به آن نیاز داشته باشد. داستان اصلی فیلم و پیوند ناموزون داستانهای فرعی به آن، نقشآفرینیها و هر آنچه که در فیلم دیده میشود، مخاطب را تحت تاثیر قرار نمیدهد. «ایوا» به دلیل ضعف در نقاط داستانی، دور شدن از منطق روایی، موانع مجهول، گرهگشاییهای عبث و شخصیتپردازی نازل، و تناقضات میان ژانر فیلم و پیامهای اخلاقی تصنعی خارج از ژانر، بدل به اثری بد فرم میشود.
فیلم میان گذشته و حال شخصیت اصلی حرکت میکند، اما در این میان علاوه بر اینکه هیچگونه شفافسازی موضوعی صورت نمیگیرد بلکه مدام با امور مبهم مواجه میشویم. جدای از گذشتهی مبهم و عبث کاراکتر اصلی که صراحتا میتوان گفت نشان دادنش ضرورتی ندارد و گرهای را نمیگشاید و تنها دقایقی از فیلم را پر میکند، مسئلهی حال قهرمان هم، از این قاعده مستثنی نیست و با وضعیتی مجهول و البته ناموزون مواجهایم.
شخصیت ایوا در موقعیتهایی که در آن قرار میگیرد، به سطحیترین شکل ممکن نشان داده میشود که تنها دلزدگی و خستگی مخاطب خستهی روزگار کرونایی را به همراه دارد. از سکانسهای آغازین و معرفی او در نقش زنی اغواگر تا عملیات او در عربستان، نحوهی گرفتن ماموریتها، زندگی خصوصی و خارج از وجهی قاتل بودنش تا رفتن به قمارخانه و مقابله با تک تک افرادی که در آن مکان حضور دارند… و الخ، همه و همه بیشتر شبیه به بازیهای کامپیوتری سرد و بیروح است تا یک اکشن مهیج و خوش ساخت.
در اینجا فقدان فیلمنامهی منسجم و به تبع آن، شخصیتپردازی بسیار سطحی و دافعه برانگیز و وجود کاراکترهایی که به جای حس همذات پنداری، مخاطب را از خودشان دور میسازند، شکست فیلم را رقم میزنند. از شخصیتهای اصلی که جسیکا چستین، کالین فارل و جان مالکوییچ نقششان را ایفا میکنند گرفته تا خرده شخصیتها، هیچکدام به هیچ وجه قابل قبول نیستند و لحظات ماندگاری را رقم نمیزنند. در این فیلم تنها با خیل انبوهی از خلافکارها رو به رو هستیم که گویی نه فیلمساز علاقهای به معرفی کاملشان دارد و نه حتی خودشان میدانند چه میخواهند و نه چرایی انجام فعل را میدانند. فیالواقع منطقی برای کاراکترها و اعمالشان در نظر گرفته نشده است.
صراحتن باید گفت جسیکا چستین در نقش ایوا، هیچ جذابیتی برای مخاطب به همراه ندارد و نمیتواند به خوبی از پس این نقش بربیاید. چستین همانند دیگر زنانی که در چنین نقشهایی ظاهر شدهاند فیالمثل، آنجلینا جولی، شارلیز ترون، و یا کاترینا زتاجونز ، آنچنان که باید نمیدرخشد. علاوه بر این که اندام این بازیگر برای صحنههای اکشنِ این چنینی ساخته نشده است، احساسی که از نقش ارائه میدهد هم نمیتواند باورپذیری را در مخاطب به وجود بیاورد.
حرکات چستین کند است و از سرعت عمل و دقت نظر برخوردار نیست و حتی فیلمبرداری و تدوین هم نمیتوانند این ایراد اساسی را پوشش دهند. چستین اساسن قاتلی نیست که انتظارش را داریم، بیشتر شبیه به یک فرد روان نژند و آشفته حال است که نمیداند از زندگی چه میخواهد. حتی تاکید کارگردان بر وجه اخلاقی این شخصیت که در هنگام کشتن از قربانیانش دربارهی کار بدی که انجام دادهاند و مرگشان را رقم زده، میپرسد، کاراکتر ایوا و اساسا کل فیلم را نجات نمیدهد، تنها به تماشاگر القا میشود که ایوا ذات خوبی دارد و حالا از بد روزگار قاتل شده است.
کالین فارل هم در نقش سایمون، شخصیت منفی که مقابل شخصیت اصلی قرار میگیرد، شخصیت قابل قبولی نیست. تا انتها نمیدانیم سایمون دقیقا کیست، کارش چیست، چرا میکشد، چرا با ایوا مشکل دارد، از کجا خودش ایوا را وارد سازمان کرده و الخ…، هیچکدام پرداخت صحیحی نداشته است.
پرداخت شخصیت دوک که جان مالکوییچ نقش آن را ایفا میکند هم به سطحیترین شکل ممکن صورت گرفته است و درام را به هیچ عنوان پیش نمیبرد و گویی بودن یا نبودنش تفاوتی در هستهی اصلی داستان نداشته. دوک در نقش دوست و استادی است که هم سایمون و هم ایوا را تعلیم داده است و حاضر است به هر قیمتی از ایوا محافظت کند، حتی اگر در این مسیر مقابل سایمون و سازمان قرار گیرد.
بیشک میتوان گفت «ایوا» ضربهی اصلی را از فیلمنامه میخورد و کارگردان از ابتدا تا انتها جای خالی فیلمنامهی قوی و گرهگشاییهای معقولانه را به سطحیترین شکل ممکن پر میکند و به بدترین شکل ممکن ما را دعوت میکند تا به بحرانهای مختلفی در فیلم بپردازیم. همچون وصل کردن ایوا به مادری که در بیمارستان بستری است (جینا دیویس) و رابطهی او با خواهر کینه توزش جود (جس ویکسلر) و همچنین یک مثلث عاشقانه میان او، خواهرش و نامزد خواهرش، مایکل که در گذشته با هم رابطهی عاشقانه داشتهاند، نحوهی انجام پروژهها، صحنههای اکشن و… همه و همه.
آنچه از «ایوا» روی صفحه میبینیم تماما صحنههای اکشن متلاطم بیروح و قابل پیش بینی، داستانهای فرعی بیربط و یک درام سردرگم، خام و ضعیف است که کارگردانی، فیلمنامه و بازیهای ضعیف بر بیکیفیتی این روند افزودهاند. در نهایت باید تاکید کرد «ایوا» اثر ضعیفی است که در سطح باقی میماند و حتی نمیتواند انتظار مخاطب را برآورده کند. در اینجا نه با اکشنی جذاب، مهیج و دیدنی رو به رو هستیم و نه با درامی پخته و اثرگذار. تنها با فیلمی رو به رو هستیم که به سرعت از خاطرمان میرود به آرشیو اکشنهای ناموفق میپیوندد.
پیشنهادات سایت:
برای باخبر شدن از آخرین اخبار سایت و سینمای جهان ، به کانال تلگرام فیلم تو مووی بپیوندید.