کارگردان چینی دیائو یینان بعد از پنج سال فیلم جدیدی را جلوی دوربین برده است. دریاچه غاز وحشی The Wild Goose Lake یک داستان گانگستری است که سرنوشتباوری fatalism در جای جای آن مشهود است. این فیلم قائدههای مرسوم این ژانر را به هم میزند و یک ملودرام بسیار خوشساخت و گه گاه گنگ را پدید میآورد.
وقتی خلافکار جو زنونگ (هو گه) تصادفی در ایست بازرسی به یک پلیس شلیک میکند، مجبور میشود فرار کند. لیو آیای (گوئی-لون می) او را تا کنار یک دریاچه که اسم فیلم برگرفته از آن است، تعقیب میکند.
لیو میداند که پلیس و گنگهای خلافکار به دنبال این مرد هستند. لیو فرستادهی شخصی است که قصد دارد قانون و کسانی که بر سر یک دعوای قدرت با او اختلاف پیدا کردهاند را دور بزنند.
ساختار فیلمنامه که در آن روایت بین شخصیتها عوض شده و داستان در زمان جلو و عقب میرود، بدون اینکه این اتفاق کاملا مشخص باشد، پراکندگی خاصی را به وجود میآورد.
البته گاها نوشتههایی روی صفحه به کمک ما آمده و مشخص میکنند که در چه جایی از داستان هستیم. روایت فیلم با روایتگویی مستقیم معمول فاصله دارد. فیلم داستان مردی که در دامی گیر افتاده و هر لحظه بیشتر فرو میرود و زن جوانی که به دنبال راهی برای رهایی از دنیای پر از مردسالاری و آزار و اذیت است را روایت میکند.
با اینکه تدوین فیلم ممکن است غیرمنتظره، غیرمعمول و کمی آزاردهنده به نظر برسد، اما کاملا هوشمندانه است. این تدوین یک تنش ضروری میان داستان و حال و هوای فیلم ایجاد میکند و بیرحمانه دو شخصیت را به سمت پایان فیلم سوق میدهد.
بدون شک بازی گوئی-لون می نقطهی مثبت فیلم است. شخصیت او فاصلهی زیادی با شخصیت زن جذاب معمول فیلمها دارد که در دنیایی از مردان عوضی گیر افتاده است. این بازیگر بدون اتکا به ظاهر جذاب خودش و یا بازیهای تئاتری، بازی تاثیرگذاری را به یادگار گذاشته است.
او یک زن جذاب که به دنبال گول زدن مردها باشد نیست، حتی یک قاتل یا خلافکار نیست. او هم درست مثل جو زنونگ در تله گیر افتاده است، فرصتی برای تغییر زندگیاش پیدا کرده و به آن چنگ میزند.
دریاچه غاز وحشی The Wild Goose Lake علاقهای به تصویرکشیدن یک شخصیت معمول این را ژانر ندارد، بلکه بیشتر بر روی اینکه چطور شرایط افراد را تحت فشار قرار داده و چطور افراد در موقعیتهای مختلف عکسالعمل نشان میدهند تمرکز میکند.
hگر بخواهیم سطحی نگاه کنیم این اثر خوشساخت که چهارمین اثر این کارگردان برندهی خرس طلای برلین برای فیلم زغال سنگ سیاه، یخ نازک است، کاملا آشنا به نظر میرسد: خلافکاری در حال فرار است، زن زیبایی در کنارش است و پلیس و آدمهای بد داستان به دنبال آنها هستند. ما را به یاد کلاسیکهای فیلم نوآری مثل گذرگاه تاریک، تو فقط یک بار زندگی میکنی و… میاندازند.
به ویژه صحنهی کاملا تاریک فیلم که هیچکدام از شخصیتها سالم از آنجا بیرون نخواهند آمد، به این کار کمک میکند.
اما جدا از داستان فیلم که به ویژه در یک ساعت اول به خاطر لایه لایه بودن روایت دنبال کردن آن کمی مشکل است، دیائو تصویر دقیقتر و تاریکتری از چین امروزی به عنوان سرزمین وسیعی پر از استثمار و جنایت برای ما ترسیم میکند.
مشخص نیست که چرا داستان دریاچه غاز وحشی The Wild Goose Lake در سال ۲۰۱۲ روایت میشود، اما در کشوری که مدام در حال پیشرفت و تغییر است و حتی فیلمهای امروزیاش تا زمانی که بر روی پرده بیایند به نظر میرسد قدیمی شدهاند، دیائو قصد داشته چند سال به عقب برگردد.
لیو نیز نتیجهی این بیثباتی بوده و احتمالا میتواند از این موضوع به نفع خودش استفاده کند. طبق معمول فیلمهای دیائو، شخصیت زن یک قدرت مخفی داشته و شخصیتهای مرد فیلم نیز آن را دستکم میگیرند.
و حالا نظر سایر منتقدین در مورد این فیلم:
جوردن مینتزر منتقد هالیوود ریپورتر نوشته است:
“درست همانند آب که بر ساحل صحنهی دریاچهی غاز وحشی پیش میرود، این فیلم مهیج کارگردان دیائو یینان به طور ناگهانی شما را شگفتزده نمیکند، بلکه به کمک چند صحنهی بهیادماندنی و شبکهای تاریک از مرگ و خشونت آرام آرام تاثیر خودش را بر مخاطب میگذارد.”
دیوید ارلیچ منتقد ایندیوایر نیز در نقد خود آورده است:
“دیائو که استاد اشارات سینمایی و به تصویر کشیدن فضاهای خاص است، گاهی اوقات فقط نیاز به یک تصویر فوقالعاده دارد تا نشان دهد چطور جو و لیو از جایگاه و وقاری که هر دو امید دارند دوباره به آن دست پیدا کنند، دور شدهاند. مبارزهی اصلی دریاچه غاز وحشی The Wild Goose Lake بین شخصیتهای فیلم و سایهی خودشان است. لیو اولین بار از پشت چتری که او را از سایهاش جدا میکند دیده میشود، طوری که به نظر میرسد بین او و خود واقعیاش فاصله افتاده است.”
پیشنهادات سایت:
برای باخبر شدن از آخرین اخبار سایت و سینمای جهان ، به کانال تلگرام فیلم تو مووی بپیوندید.